گروه حوادث/ راز قتل پیرزن روستایی پس از 5 سال با اعترافات خواهرزاده معتادش فاش شد.
سرهنگ محمود خلجی، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان مرکزی در تشریح این خبر گفت: سال 94 خبر قتل زنی 67 ساله در خانه‌اش واقع در یکی از روستاهای اطراف شازند به پلیس اعلام شد. با آغاز تحقیقات تخصصی پلیس، مشخص شد طلاهای مقتول به سرقت رفته و علت بروز این جنایت، سرقت زیورآلات وی بوده است.معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان مرکزی اظهار داشت: مأموران پلیس آگاهی در تحقیقات گسترده، سرانجام با دلایل و مدارک به دست آمده به خواهرزاده مقتول که زنی معتاد بود ظنین شدند و با دستور مقام قضایی وی را برای انجام بازجویی و تکمیل تحقیقات به پلیس آگاهی شهرستان شازند منتقل کردند.متهم در نهایت لب به اعتراف گشود و به قتل خاله خود اعتراف کرد و گفت: در دی‌ماه سال ۱۳۹۴ با همدستی ۳ مرد که همه اعتیاد به مواد مخدر داشتند به‌ قصد سرقت طلاهای خاله‌ام به خانه وی در یکی از روستاهای اطراف شازند رفتیم. ۲ نفر از سارقان به‌قصد سرقت به داخل منزل رفته و من و نفر سوم در خارج از منزل مشغول نگهبانی بودیم. سارقان پس از سرقت دست و پای مقتول را بسته و وی را در زیر پتو محبوس کردند.
معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان مرکزی با اشاره به فوت پیرزن پس از گذشت چند ساعت به‌دلیل بیماری آسم و حبس شدن زیر پتو تصریح کرد: پس‌از اعترافات خواهرزاده مقتول یکی از همدستان وی بلافاصله دستگیر شد و دیگر همدست وی نیز تحت تعقیب است. یکی دیگر از متهمان اصلی نیز که در زندان بسر می‌برده به‌دلیل بیماری در حبس فوت کرده است. وی افزود: متهمان دستگیر شده پس از تشکیل پرونده به مرجع قضایی معرفی شدند و تحقیقات برای دستگیری همدست متهمان ادامه دارد.

گروه حوادث- مرجان همایونی/ مرد میانسال و دو پسرش که به همراه یکی از بستگانشان برای کار و تفریح به باغی در اطراف ساوه رفته بودند به علت انفجار گاز پیک نیک دچار سوختگی شدید شده و جان باختند.
به گزارش «ایران»، صبح شنبه اول آذر مرگ مرد جوانی در بیمارستان سوانح سوختگی تهران به بازپرس مصطفی واحدی اعلام شد. مرد ۴۴ ساله به علت شدت سوختگی پس از ۷ روز جدال با مرگ جان خود را از دست داده بود.
با مرگ مرد جوان بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران دستور تحقیق درخصوص علت این آتش‌سوزی مرگبار را صادر کرد.نخستین بررسی‌ها نشان می‌داد «رضا امینی بیات» از شهرستان خشکرود، زرندیه استان مرکزی به تهران منتقل شده اما شدت سوختگی به قدری بود که مرگ او را رقم زد.اما این مرد تنها قربانی حادثه آتش‌سوزی نبوده و دو پسر ۱۷ و ۲۴ ساله‌اش و پسر 18 ساله یکی از بستگانشان نیز دچار سوختگی شده بودند که پس از انتقال به بیمارستان طی یک هفته به خاطر شدت سوختگی جان خود را از دست داده بودند.
تفریح در باغ
بررسی ها نشان می‌داد صبح روز جمعه ۲۳ آبان رضا به همراه محمد و علی دو پسرش و برادرزن محمد به‌نام محمد حسین برای تفریح و کار راهی باغشان در خشکرود شده بودند.
برادر رضا درخصوص حادثه‌ای که رخ داده به خبرنگار «ایران» گفت: برادرم کشاورز و دامدار بود و پسر کوچکش در این کارها او را کمک می‌کرد اما پسر بزرگش محمد کارمند اداره دولتی بود.
مرد جوان که هنوز در شوک از دست دادن اعضای خانواده‌اش است و باورش نمی‌شود چنین حادثه تلخی رقم خورده باشد ادامه می‌دهد: برادرم قبل از مرگش برایم تعریف کرد که روز حادثه با پسرهایش راهی باغ شدند تا هم کار کنند و هم تفریح. صبح جمعه محمد به برادرزنش زنگ می‌زند و از او می‌خواهد نان و پنیر بخرد و به باغ بیاید تا باهم صبحانه بخورند. محمد حسین نیز بی‌خبر از حادثه‌ای که در کمینشان بوده راهی باغ می‌شود.
انفجار گاز
ساعتی بعد محمد حسین وارد باغ می‌شود و به همراه رضا و دو پسرش به اتاق می‌روند تا صبحانه بخورند. برادرم کتری را روی گاز پیک نیکی می گذارد تا چای درست کند. اما انگار گاز پیک نیکی نشتی داشته و با روشن شدن کبریت منفجر می‌شود. حادثه در اتاق ۹ متری رخ می‌دهد و به‌دنبال این انفجار آنها به سمت درخروجی می‌روند اما از شانس بد آنها دستگیره در افتاده و در قفل شده بود. قفل شدن در و حبس شدن آنها در اتاق ۹ متری، باعث سوختگی شدید آنها می‌شود.وی افزود: صدای انفجار آنقدر شدید بود که همه شنیدند و با عجله به سمت باغ رفتیم و من با کمک برادر و پسرهایم با دیلم در اتاق را که قفل شده بود باز کردیم و همزمان با اورژانس و آتش‌نشانی هم تماس گرفتیم. دو نفرشان را خودمان به بیمارستان انتقال دادیم و دو نفر دیگر را او‍رژانس به بیمارستان رساند. وضعیت جسمی آنها به قدری بد بود که همان شب به تهران منتقل شدند.
او ادامه داد: برادرزاده کوچکم علی حدود ۲۴ ساعت بعد، فوت کرد. فردای آن روز برادرش فوت کرد و دوشنبه نیز محمد حسین جان باخت برادرم بیشتر از آنها دوام آورد اما تصور می‌کنم نتوانست با غم از دست دادن بچه‌هایش کنار بیاید و هفت روز بعد تسلیم مرگ شد.

گروه حوادث/همزمان با شروع ایام قرنطینه و تعطیلی مراکز خرید و فروشگاه‌ها در کشور شاهد افزایش خرید و فروش‌های اینترنتی و غیرحضوری هستیم اما در این میان برای آنکه هم مشتریان و هم فروشندگان در دام افراد کلاهبردار نیفتند رعایت برخی موارد ایمنی و امنیتی ضروری است.
سرگرد وحید سلطانی پاجی، معاون اجتماعی پلیس پیشگیری تهران بزرگ با بیان نکات مهمی در این زمینه گفت: دراین ایام با توجه به تعطیلی واحدهای صنفی شاهد آن هستیم که برخی از این واحدها اعلام کرده‌اند خدماتشان را به شکل سفارش تلفنی ارائه می‌کنند و برای این منظور شماره تماسی را نیز اعلام کرده‌اند.
وی با بیان اینکه این روش متفاوت از خریدهای اینترنتی و سفارش از سایت‌ها و درگاه‌های آنلاین است، ادامه داد: در این روش مشتریان باید با فروشگاه تماس گرفته و محصول مورد نظر خود را سفارش داده و در محل دریافت کنند و از همین رو نیز لازم است هم فروشندگان و هم خریداران یکسری نکات و موارد را مدنظر قراردهند. مهم‌ترین موضوع، اطمینان از وجود فروشگاه است و به‌همین دلیل نیز توصیه می‌شود اگر شهروندان قصد سفارش تلفنی کالایی را دارند، حتماً از فروشگاه‌هایی این کالا را دریافت کنند که پیشتر به شکل حضوری از آن خرید کرده و از کیفیت محصولات آن باخبرند.
سلطانی ادامه داد: با وجود این تطبیق کیفیت و اصالت کالا را همواره باید به‌عنوان یک اصل مدنظر قرار داد و به همین دلیل توصیه دیگر پلیس این است که هنگام دریافت محصول حتماً بسته آن را بازکرده و کالای دریافتی را از نظر کیفیت و اصالت با آنچه سفارش داده‌اند مطابقت دهند و سپس وجه کامل را پرداخت کنند. وی در ادامه تصریح کرد: لازم است شهروندان از بازکردن در آپارتمان برای افراد ناشناس خودداری کنند و برای دریافت سفارش خودشان به در منزل بروند. با این اقدام از ورود افراد ناشناس به داخل ساختمان جلوگیری می‌شود. همچنین در صورتی که افراد مدعی آوردن سفارش دیگر همسایه‌ها شده و خواستار بازکردن در شدند لازم است که از این اقدام قبل از هماهنگی با همسایه مذکور جداً خودداری شود. سلطانی به فروشندگان نیز هشدارهایی ارائه کرد و گفت: فروشندگان باید توجه داشته باشند که به هیچ عنوان تا قبل از دریافت وجه، کالا را به خریدار واگذار نکنند. متأسفانه در مواردی دیده شده که افراد با نشان دادن رسید جعلی و گواهی انتقال وجه بانکی و... مدعی واریز وجه به حساب فروشنده شده اما بعد از مدتی مشخص شده که رسید جعلی بوده است. به‌همین دلیل نیز لازم است فروشندگان حتماً از واریز وجه به حساب خود از طریق پیامک بانکی یا استعلام از بانک مطمئن شوند.
معاون اجتماعی پلیس پیشگیری تهران بزرگ درباره محل معامله نیز گفت: خریدار و فروشنده هر دو باید در محلی معمول اقدام به خرید و فروش کنند، بنابراین اگر هریک از طرفین با اعلام محلی دورافتاده یا سوت و کور یا حتی ساعتی غیرمعمول برای معامله مواجه شد لازم است یا محل را تغییر داده یا ازحضور در محل خودداری کنند. وی درباره انجام خرید سفارشی از سوی کودکان نیز گفت: والدین باید بر کودکان خود نظارت کرده و در صورتی که قصد واگذاری مسئولیت خرید به کودکان خود را دارند بر رفتار و عملکرد آنان نظارت کنند. سلطانی در پایان به شهروندان توصیه کرد که اگر چنانچه خریدشان اضطراری نیست، می‌توانند تا زمان بازگشایی مجدد واحدهای صنفی صبر کرده و سپس نسبت به خرید حضوری درمحل نیز اقدام کنند، یا اینکه خرید خود را از فروشگاه‌های اینترنتی معتبر و دارای مجوز خرید و فروش آنلاین انجام دهند.

گروه حوادث/مرد مسلحی صبح دیروز با ورود به اداره آموزش و پرورش شهرستان قرچک سرپرست این اداره را هدف شلیک گلوله قرار داد.
 بهمن خطیبی، فرماندار شهرستان قرچک در تشریح این خبر به ایرنا، گفت: پیش‌از ظهر دوشنبه فردی با ورود به آموزش و پرورش قرچک، «روح‌الله زنجیرانی فراهانی» سرپرست این اداره را در محل کارش با اسلحه مورد اصابت گلوله قرار داد و از محل حادثه متواری شد. عوامل انتظامی و امنیتی با اطلاع از این حادثه بلافاصله به محل مراجعه کرده و با بررسی مستندات، ضارب را شناسایی کردند و وی را مورد تعقیب قرار دادند.
به گفته سعید دوستی نژاد ، دادستان شهرستان قرچک این متهم یکی از کارمندان آموزش و پرورش قرچک بوده که پس از شلیک ۴ گلوله متواری شد.

گروه حوادث/پسرجوان که متهم است دختری 13 ساله را به قتل رسانده صبح دیروز در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی قیومی تحت محاکمه قرار گرفت.
به‌ گزارش خبرنگار حوادث«ایران»، رسیدگی به این پرونده از 12خرداد سال 95 به‌دنبال آتش‌سوزی در یک ساختمان نیمه کاره واقع در محله فرخ آباد فردیس کرج شروع شد.ساکنان محل که صدای ناله‌های یک دختر را شنیده بودند به داخل ساختمان رفتند و پس‌ از مشاهده این دختر نوجوان که در آتش می‌سوخت با کمک امدادگران مرکز فوریت‌های پزشکی البرز وی را به بیمارستان شهید مدنی کرج منتقل کردند اما شدت سوختگی آنقدر زیاد بود که وی جان باخت.پس ‌از وقوع این حادثه تیم ویژه‌ای از کارآگاهان دایره جنایی فردیس کرج تشکیل شد و در ادامه تحقیقات به پسری 17 ساله به‌نام یاسر ظنین شده و او را بازداشت کردند.یاسر که نقاش ساختمان بود به دوستی با ستاره - مقتول- اعتراف کرد اما گفت او خودسوزی کرده است.
اعتراف به قتل
در حالی که این پسر نوجوان تحت بازجویی قرار داشت به قتل ستاره اعتراف کرد و گفت: من عاشق این دختر بودم اما متوجه شدم او با پسری افغانستانی دوست شده است به همین خاطر کینه‌اش را به دل گرفتم و شب حادثه او را به ساختمان نیمه کاره کشاندم بعد هم دست و پایش را با طناب بستم و شیشه تینر را روی سر و صورت و بدنش خالی کرده و فندک را کشیدم. در حالی که داشت می‌سوخت ساختمان را ترک کردم اما وقتی از ساختمان خارج می‌شدم به چند نفر رهگذر گفتم که دختری در این ساختمان خودسوزی کرده است فکر می‌کردم بموقع نجاتش می‌دهند، من نمی‌خواستم او بمیرد.بدین ترتیب یاسر به اتهام قتل عمد بازداشت شد. وی یک بار به اتهام قتل عمد در دادگاه کیفری یک استان البرز به ریاست قاضی رنجبر قیومی محاکمه شد اما چون بخشی از مدارک پرونده ناقص بود، رسیدگی دوباره به تکمیل تحقیقات موکول شد.
 در دادگاه چه گذشت؟
سرانجام صبح دیروز رسیدگی به این پرونده در دادگاه کیفری به ریاست قاضی قیومی و با حضور دو مستشار در شعبه یکم استان البرز انجام شد. سپس اولیای دم که پدرو مادر مقتول بودند در جایگاه ایستادند و خواستار قصاص متهم شدند. آن گاه یاسر که حالا پسری 21 ساله شده بود پای میز محاکمه ایستاد و به رئیس دادگاه گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم. ستاره خودسوزی کرده است.قاضی پرسید: اما تو اعتراف کردی که دست و پایش را بستی و او را آتش زده‌ای.مادرت نیز در تشریح شب ماجرا اعلام کرده که تو ساعت 10 شب در حالی که لباس هایت آغشته به تینر بوده سراسیمه به خانه آمدی و موضوع آتش‌سوزی ستاره را مطرح کردی چرا الان انکار می‌کنی؟
متهم که هیچ دفاعی از خودش نداشت سکوت کرد. بدین ترتیب با پایان یافتن دادگاه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

گروه حوادث/ زن جوان که به اتهام قتل شوهرش به پرداخت دیه و حبس محکوم شده بود با نقض این رأی از سوی دیوان عالی کشور بار دیگر در شعبه هم عرض محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این قتل در سال 97 رخ داد و پس از دستگیری متهم، وی اعتراف کرد که شوهرش را خفه کرده است چرا که اگر او را نمی‌کشت به دست وی کشته می‌شد.
با شکایت فرزندان مقتول، کیفرخواست علیه این زن صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. اما در دادگاه دو فرزند مقتول که فرزند خود  بودند از مادرشان اعلام گذشت کردند. با این حال دختر بزرگ مقتول که از همسر اولش بود برای نامادری خود درخواست قصاص کرد. وقتی متهم در جایگاه قرار گرفت گفت: من همسر دوم شوهرم بودم، او سال‌ها قبل با زنی ازدواج کرده و با وجود داشتن یک دختر از او جدا شده بود. وقتی من با این مرد ازدواج کردم خیلی جوان بودم و فاصله سنی ما خیلی زیاد بود اما به‌دلیل فقر شدیدی که داشتم مجبور بودم ازدواج کنم. شوهرم بسیار بداخلاق بود و هر روز مرا کتک می‌زد با اینکه از او راضی نبودم اما فکر کردم اگر بچه دار شوم اخلاقش بهتر می‌شود اما با اینکه دو دختر برایش به دنیا آوردم نه تنها رفتارش بهتر نشد بلکه با بزرگتر شدن بچه‌ها او هم بدتر می‌شد. روز حادثه او داشت به دخترم که 9 ساله بود ریاضی درس می‌داد اما چون شوهرم با عصبانیت حرف می‌زد و دخترم نیز از او می‌ترسید نمی‌توانست خوب یاد بگیرد تا اینکه شوهرم عصبانی شد و او را زد. به او اعتراض کردم و گفتم حق ندارد بچه را بزند. اما این بار به سمت من حمله کرد. با اینکه بارها از او کتک خورده بودم اما این بار مقاومت کردم و او به آشپزخانه رفت و چاقو برداشت وقتی به من حمله کرد چاقو را از او گرفتم و به عقب پرتش کردم وقتی روی مبل افتاد شالم را دور دهانش پیچیدم تا نتواند فریاد بزند آنقدر فشار دادم که خفه شد. بلافاصله اورژانس را هم خبر کردم اما او مرده بود.
بعد از پایان جلسه، قضات این زن را به زندان و پرداخت دیه در حق اولیای دم محکوم کردند اما این حکم مورد اعتراض دختر بزرگ مقتول قرار گرفت و شعبه 26 دیوان عالی کشور نیز بعد از بررسی پرونده رأی صادره را نقض کرد و پرونده را برای رسیدگی دوباره به شعبه هم عرض فرستاد. متهم این بار در شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. این در حالی بود که دختر بزرگ مقتول همچنان درخواست قصاص کرد.
زن جوان این بار به قضات گفت: من خیلی بدبختی کشیدم به خاطر فقر و بی‌پولی مجبور شدم با مردی ازدواج کنم که همسن پدرم بود و هر روز کتک می‌خوردم. می‌خواستم جدا شوم اما نگران آینده بچه هایم بودم چرا که اگر با پدرشان می‌ماندند هر روز باید کتک می‌خوردند اگر هم با من می‌آمدند که جا و مکان و پول نداشتم و آواره می‌شدند.قضات به متهم گفتند وقتی چاقو را گرفتی می‌توانستی با پلیس تماس بگیری یا از محل فرار کنی چرا این کار را نکردی که متهم گفت: در آن شرایط نمی‌توانستم درست تصمیم بگیرم فقط فکر نجات خودم و بچه هایم بودم که از ترس دیدن صحنه درگیری ما گریه می‌کردند.
بعد از پایان گفته‌های متهم و وکیل مدافع او، هیأت قضات برای تصمیم‌گیری در این خصوص وارد شور شدند.